Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-28@22:29:41 GMT

فیلم دیده نشده از شعرخوانی ابتهاج برای محمود دولت‌آبادی

تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۲۸۳۶۲

فیلم دیده نشده از شعرخوانی ابتهاج برای محمود دولت‌آبادی

‍‍‍‍‍‍

  محمود دولت‌آبادی نویسنده نامدار و از دوستان نزدیک زنده‌نام هوشنگ ابتهاج به‌سبب فقدان این شاعر بزرگ فیلمی از آرشیو شخصی خود را در هم‌نشینی با سایه و فرازی از شعرخوانی وی را در اختیار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) قرار داد.

  ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ خورشیدی زنده‌نام امیرهوشنگ ابتهاج در سن ۹۴ سالگی در شهر کلن آلمان به دلیل کهولت سن و بیماری دار فانی را وداع گفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هم‌زمان با این خبر تلخ فقدان؛ موجی از پیام‌های تسلیت، دلن‌وشته و بیان خاطرات اهالی نویسنده، شاعر و از دوستان، آشنایان و شاگردان زنده‌نام امیرهوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) در رسانه‌ها منتشر شد.

در همین راستا محمود دولت‌آبادی نویسنده شناخته‌شده و نامدار کشورمان از آرشیو شخصی خود؛ برشی از فیلم آخرین دیدار و هم‌نشینی خود با زنده‌نام سایه و شعرخوانی وی را منتشر کرده است.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در این فیلم که از آخرین دیدار محمود دولت‌آبادی با زنده‌نام امیرهوشنگ ابتهاج گرفته شده‌است سایه این شعر را خطاب به محمود دولت‌آبادی می‌خواند:
هرگز از مرگ نترسیدم من
مگر امروز که لرزید دلم
داشتم با کیوان
درددل می‌کردم
یادم آمد ناگاه آخرین مانده آن جمع پریشانم
چه کسی از تو سخن خواهد گفت؟
چه کسی خواب تو را خواهد دید؟
چشم خندانش برقی زد
سایه جان ما هستیم
ما صدای سخن عشقیم
یادگار دل ما
مژده پیروزی انسان است

امیرهوشنگ ابتهاج شاعر و پژوهشگر متخلص به سایه متولد ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت است. نخستین اثرش به نام نخستین نغمه‌ها را سال ۱۳۲۵ منتشر کرد. از آثار دیگر او می‌توان به تصنیف سپیده (ایران‌ای سرای امید) اشاره کرد. سراب، سیاه مشق، شبگیر، زمین، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا و بانگ نی از دیگر آثار ابتهاج است. وی همچنین در رادیو (برنامه گل‌ها) کار می‌کرد و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.

از مهمترین آثار ابتهاج، تصحیح غزل‌های حافظ است که با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار سال ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدید نظر و تصحیحات تازه منتشر شد.

سایه سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرده که این کتاب حاصل همه آن زحمت‌هاست و در مقدمه حافظ به سعی سایه، آن را به همسرش تقدیم کرده است.

منزل شخصی سایه که خود آن را ساخته است، سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده است. دلیل این نامگذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفته است، این شعر توسط علیرضا قربانی خوانده و در قالب آلبوم موسیقی حریق خزان منتشر شده است.

یلدا ابتهاج بامداد ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در صفحه شخصی اینستاگرام خود با اعلام درگذشت پدرش نوشت: «سایه ما با هفت هزار سالگان سر به سر شد.»

وی اواخر تیر به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان بود.

منبع: فرارو

کلیدواژه: هوشنگ ابتهاج محمود دولت آبادی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۲۸۳۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علاقه عجیب شهید زین‌الدین به یک شهید

محمود احمدلو از نیرو‌های لشکر ۱۷ می‌گوید: شهید امیرحسین ندیری فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) بود و شهید زین‌الدین علاقه زیادی به او داشت.

یک شب امیرحسین ندیری به سنگر ما آمد و ما از سعادت دیدارش خوشحال بودیم. ساعتی بعد مهدی زین‌الدین فرمانده لشکر ۱۷ و محمدجواد دل آذر فرمانده عملیات لشکر ۱۷ هم رسیدند، اما هر چه کردیم داخل سنگر نیامدند. زین‌الدین می‌گفت که ما کار داریم و لازم است که برویم.

من از میزان علاقه او به شهید ندیری خبر داشتم. به آقا مهدی گفتم: «بیایید داخل سنگر در خدمت باشیم؛ آقای ندیری هم هستند.» آقای مهدی در جوابم گفت: «محمود! چرا زودتر نگفتی؟!» 

به هر حال شهید زین الدین به شوق دیدار شهید ندیری به سنگر ما آمد. وقتی قرار شد شهید ندیری شب را در سنگر ما بماند تصمیم آقا مهدی به کلی عوض شد و به شهید دل آذر گفت: «شما بروید، من امشب را اینجا می‌مانم!» 

من به شوخی به شهید زین‌الدین گفتم: «شما که کار داشتی و می‌خواستی بروی! چطور شد که ماندنی شدی؟!»  پاسخ آقا مهدی را از قبل می‌دانستم! او به شوق دیدار شهید ندیری به سنگرمان آمد و ماندگار شد.

مرداد سال ۶۲ شهید ندیری و شهید شالی برای شناسایی به منطقه عملیاتی مهران رفته بودند که بر اثر برخورد با مین به شهادت رسیدند. شهید زین‌الدین بلافاصله بعد از شنیدن این خبر به معراج شهدا رفت و خیلی گریه کرد. این دوری زیاد طول نکشید و یک سال و سه ماه بعد مهدی زین الدین هم شهید شد.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • شگرد جالب محمود احمدی نژاد برای دست ندادن با زنان
  • اقدام آفریقای جنوبی علیه صهیونیست‌ها نشان داد آرمان‌های نلسون ماندلا زنده است
  • رسانه عبری: ویدئوی حماس زنده بودن ۲ اسیر در غزه را ثابت کرد
  • ببینید | مرگ شهروند سیاه‌پوست آمریکایی پس از رفتار خشن پلیس اوهایو
  • انتشار کتاب ماهی جان در قزوین
  • انسان مدرن اولیه تک‌شاخ سیبری را دیده بود
  • انتشار کتاب «ماهی جان» در قزوین
  • فیلم| شعرخوانی شاعران شیرین‌زبان اصفهان در شب شعر کمال
  • علاقه عجیب شهید زین‌الدین به یک شهید
  • سلبریتی های مترو سوار؛ هالیوودی هایی که ممکن است آن ها را در مترو ببینید (+عکس)